تقابل شدید مخالفان محمد مرسی، رئیس جمهوری مصر با سیاست های او که وابستگی طولانی مدتی به گروه «اخوانالمسلمین» دارد این سوال را مطرح می کند که وی پس از دهه ها فعالیت در آینده با چه چالش هایی مواجه خواهد شد. هر چند حجت الاسلام والمسلمین سیدهادی خسروشاهی این مسئله را ناشی از توطئه امپریالیسم و بازماندگان رژیم سابق می داند با این حال بسیاری معتقدند که عملکرد این گروه می تواند به حذف یا استمرار حکومت های اسلامگرا در کشورهای عرب منجر شود. استاد خسروشاهی به مدت سه سال رئیس نمایندگی ایران در قاهره بوده و به عنوان یکی از محققان مهم مسائل مذهبی و سیاسی جهان اسلام شناخته می شود. روزنامه بهار / شماره 11/ چهارشنبه 22 آذر 1391
پس از وقوع انقلاب های مردمی در جهان عرب، احزاب و شخصیت های منتسب به جریان اخوان المسلمین در کشورهایی مانند تونس و مصر به قدرت رسیده اند. در برخی کشورها مانند سوریه نیز اخوان المسلمین یکی از معارضین اصلی حکومت به شمار می رود. چه تفاوتی در رفتار این گرو هها می بینید؟
انقلاب جوانان و توده های مردمی در بعضی از بلاد عربی، در واقع بر ضد دیکتاتوری و ظلم و ستم درازمدت حاکمیت ها بود و چون اکثریت مردم این بلاد مسلمان هستند، انقلاب آن ها ناشی از بیداری اسلامی نامیده شد، گرچه غربی ها - و ملی گراهای عرب - اصرار دارند که آن را «بهار عربی!» بخوانند ولی با توجه به پیروزی بعدی اسلامگراها در انتخابات انجام شده، باید پذیرفت که گرایش اسلامی در این قیام ها نقش عمده و اساسی برعهده داشته است. پیروزی اخوان المسلمین در انتخابات مصر با 80 سال سابقه مبارزاتی و حرکت «النهضه» در تونس با 40 سال پیشینه، دور از انتظار نبود، گرچه در هر دو کشور هم اکنون مخالفت هایی علیه آن ها به چشم می خورد که ناشی از توطئه عوامل رژیم های قبلی و جناح های وابسته به بیگانه اعم از امپریالیسم غرب و ارتجاع عرب است که نمی خواهند موفقیت اسلامگراها، موجب بیداری و پیروزی مردم مسلمان دیگر بلاد عربی، مانند جزیرة العرب و شیخ نشینی های خلیج فارس شود. و سرکوب وحشیانه قیام مردم مسلمان بحرین هم در تداوم همین توطئه است. بی تردید پیروزی اسلامگراها، تاثیر شگرفی در آینده خاورمیانه و سرنگونی رژیم های ارتجاعی دیگر خواهد داشت و سیاست کلی منطقه هم به رغم روش های غیرانقلابی موجود، تغییر خواهد یافت... البته انتظار این که برادران ما در مصر و تونس بتوانند مانند ایران اسلامی عمل کنند، انتظار صحیحی نیست، چون شرایط آن ها، به ویژه فقدان رهبری قاطع، این امر را امکان پذیر نمی سازد. ولی بههر حال این پیروزی و موفقیت ها بهتدریج چهره منطقه را دگرگون خواهد ساخت.
مسئله اخوان المسلمین سوریه با این قیام ها تفاوت ماهوی پیدا کرده است. البته آن ها نخست به تظاهرات مسالمت آمیز دست زدند و خواستار اصلاحات اساسی در اداره کشور و شرکت گروه های مخالف در تعیین سرنوشت مردم خود شدند اما متاسفانه حاکمیت سوریه، با برخورد غیر معقول خود، مسئله را پیچیده کرد تا به بن بست کنونی رسید. ما در عین این که کشتار مردم را از هر طرف که باشد، غیراسلامی و ضدانسانی می دانیم و تقبیح می کنیم، ولی نمی توانیم عملکرد اخوان سوریه را در همکاری با امپریالیسم و مزدوران آن ها در منطقه عربی بپذیریم یا توجیه کنیم، به ویژه که حاکمیت کنونی از مدت ها پیش خواستار مذاکره برای ایجاد وحدت ملی و انجام اصلاحات کلی در کشور شد که البته این امر «کمی» دیر شده بود. به این نکته هم باید توجه داشت که سازمان های اخوان المسلمین، در هر کشوری برنامه و روش خاص خود را دارند و همه آن ها تابع «مکتب ارشاد» یا «مرکزیت سازمان» در مصر نیستند. به همین دلیل هم روش آن ها در قیام مسلحانه در دوران «حافظ اسد» هم نخست مورد قبول مصر نبود. ولی بعداز فاجعه «حماه» و قتل عام بیش از سه هزار نفر آن ها به طور طبیعی موضع اخوان مصر تغییر یافت و از اخوان سوریه دفاع کردند.
عملکرد نیروهای اسلامگرا در تونس و مصر را چگونه ارزیابی میکنید و در مجموع چرا اخوانالمسلمین مصر نسبت به سایر گروههای برادر با مشکلات بیشتری مواجه است؟
مشکلات موجود در مصر و تونس به دلیل موضع گیری و روش اسلامی حاکمیت کنونی است. امپریالیسم غرب که در انتظار همکاری همه جانبه اخوان در مصر و تونس با برنامه های آن ها بود، احساس می کند که به تدریج روش رادیکال تری بر این دو کشور سایه می افکند و برای جلوگیری از عواقب احتمالی- یا قطعی آن - به اخلال و تخریب، توسط عناصر باقی مانده از رژیم های قبلی پرداخته که هزینه آن را هم متاسفانه سران ارتجاع عرب و... می پردازند!
در کل، غرب نمی خواهد پس از موفقیت جمهوری اسلامی ایران در همه زمینه ها، کشورهای اسلامی دیگری در کارهای خود موفق شوند و روی همین اصل، علاوه بر ایجاد آشوب و تخریب در آن کشورها توطئه خطرناک اختلاف بین شیعه و سنی را اجرایی کرده اند و متاسفانه مسئله سوریه به این امر دامن می زند و این توطئه به نظر من خطرناک تر از حمله نظامی و ترور و کشتار است و باید پیش از گسترش دامنه آن، اقدامات جدی از سوی مقامات و شخصیت های دینی و سیاسی ما به عمل آید به ویژه که آل سعود و آل قطر! سعی دارند که الازهر را هم وارد این معرکه بنمایند.
از نمونه های موفق حکومت اسلامگرایان میانه رو در خاورمیانه حکومت ترکیه است. آیا این الگو می تواند مورد استفاده کشورهای عرب قرار بگیرد؟ به نظر شما آلترناتیو دیگر انقلاب های منطقه چه می تواند باشد؟
عملکرد دولت به اصطلاح اسلامگرای ترکیه، در چند سال گذشته به ظاهر خوب بود. اما متاسفانه دخالت مستقیم و غیرمنطقی حکومت کنونی، در مسائل داخلی جهان اسلام، به ویژه سوریه خشنودی اسلامگرایان واقعی را از بین برده است. آقای اردوغان بلافاصله پس از سرنگونی رژیم های تونس و مصر و لیبی، عجولانه به این کشورها سفر کرد و به طور آشکار از اسلامگرایان خواست که یک حکومت سکولار تشکیل دهند که البته این امر به هیچ وجه به آقای اردوغان مربوط نمی شد و رهنمودهای نامبرده، در واقع خواست غربی ها بود. البته در شرایط بحرانی کنونی، به ظاهر الگوی ترکیه عملا در کشورهای مصر و تونس اجرایی شده است، ولی نمی توان گفت که استمرار خواهد داشت و به نظر می رسد پس از استقرار و ثبات، به تدریج اسلامگراها خواست های اصلی خود را مطرح خواهند کرد و ابلاغیه ها و اقدامات محمد مرسی در مصر - که کمی نسنجیده و عجولانه بود - نشاندهنده این نوع روش در آینده است. آلترناتیو دیگری برای انقلاب های موجود به علت فقدان رهبری قاطع و مورد قبول عموم و عدم انسجام داخلی و استمرار توطئه های دشمنان، به نظر نمی رسد و متاسفانه به علت فشار از هر طرف، نخبگان و فرهیختگان جمهوری اسلامی ایران هم نمی توانند طرح های مثبت اجرایی خود را به برادران ارائه دهند به ویژه که تاکنون این کشورها حتی ویزا برای حضور شخصیت های ایرانی صادر نکرده اند.
بسیاری از ناظران، اسلام افراطی و سلفی گری را خطری برای آینده خاورمیانه می دانند. آیا تفکر اخوان می تواند راهی برای جلوگیری از گسترش این خطر ارائه کند؟
اسلام نمایی سلفی گری نه تنها برای آینده خاورمیانه بلکه برای کل جهان اسلام بسیار خطرناک است. سلفی های از نوع طالبان، نه تنها شیعیان را مسلمان نمی دانند بلکه اهل سنت را هم «مسلمان واقعی» نمی شمارند.
نمونه های عملکرد آنان در : افغانستان، پاکستان، عراق، لبنان، یمن، سوریه، لیبی و حتی مصر نشان می دهد که اقدامات آنان تا چه حد می تواند برای آینده مسلمانان در همه بلاد اسلامی خطرناک باشد. البته اخوان المسلمین و گرایش های اعتدالی دیگر همواره در جذب افراد و نشر اندیشه صحیح اسلامی نقش خاصی بر عهده داشته اند ولی متاسفانه سرمایهگذاری کلان آل سعود و بعضی دیگر از شیوخ خلیج فارس در میان افراط گرایان تاثیر منفی عمیق خود را گذاشته است تا آن جا که سلفی های طالبانی، اخوان را هم قبول ندارند، گرچه بخش هایی از سلفی ها بهویژه در «مصر»، با اخوان همکاری هایی دارند.