گفته مى شود كه در اثر اختلاف بين مؤسسين، چندين امتياز مجله ديگر گرفته شد؟
اول بايد عرض كنم كه سمت و عنوان صاحب امتيازى مجله در آن شرايط و جوّ حوزه، كار مطلوبى بشمار نمى آمد و در واقع نوعى «فداكارى» لازم بود كه كسى اين عنوان را بپذيرد... من تا آنجا كه يادم هست و مرحوم استاد على دوانى از موسسان مجله هم در خاطرات زندگى خود ـ نقد عمر ـ به طور شفاف آن را نوشته است، پس از مناقشاتی سرانجام آيت الله ناصر مكارم بين همه اعضاء با از خودگذشتگى اين مسئوليت را پذيرفت و امتياز مجله «درس هايى از مكتب اسلام» پس از پى گيرى هاى لازم، به نام ايشان اخذ شد...
... بدنبال چند مقاله و احضار ايشان به «فرماندارى» قم و اخطار به اينكه مجله را متوقف كنند، امام موسى صدر با داشتن مدرك ليسانس، امتياز مجله ديگرى بنام «از مكتب اسلام» را دريافت نمود تا اگر امتياز اول، مشكلى دراز مدت يافت از امتياز دوم استفاده شود... كه با مهاجرت ايشان به لبنان از اين امتياز، استفاده نشد و ممنوعيت انتشار «درس هايى از مكتب اسلام» هم با اخطار آيت الله بروجردى برطرف گرديد و ظاهراً فرماندارى قم، كتباً عذرخواهى نمود! و مجله به انتشار خود ادامه داد.
پس از مدت ها، به دلائل ديگرى! امتياز سومى و اين بار تحت عنوان «مكتب اسلام» به نام آقاى احمد عباسى صادر شد كه گويا هدفشان اين بود كه در صورت كناره گيرى آیت الله مکارم و اعضاء محترم مجله نخست، اين بار «مكتب اسلام» بجاى آن منتشر گردد... كه چون دوستان كناره گيرى نكردند و انتشار مجله ادامه يافت، از امتياز اين مجله هم استفاده نشد... و البته بنده از فرصت استفاده كردم و پس از ملاقات و مذاکره با آیت الله شریعتمداری، قرار شد با همان امتياز، فصلنامه اى به عربى، تحت عنوان «الهادى» منتشر شود كه نخست سردبيرى آن به عهده اينجانب بود و با همكارى آيت الله شيخ محمدجواد مغنيه، آيت الله شيخ محمدعلى تسخيرى، شيخ حسين كورانى و...، مجله بطور مرتب انتشار يافت... و پس از سال دوم به علت اخراج آيت الله سيدمحمد بحرالعلوم از عراق و تشرف ايشان به حوزه علميه قم، مديريت و اشراف بر امور مجله، به عهده ايشان گذاشته شد. و پس از ایشان هم مجله «الهادى» به مدت هفت سال انتشار يافت.
البته همانطور كه قبلاً اشاره كردم، مجموعه هيئت تحريريه و هيئت مالى مجله، تحت عنوان «جمعيت مكتب اسلام» طرح هاى فرهنگى متعددى را براى اجرا داشتند از جمله نشر مجله مكتب اسلام «بانوان»، مجله هفتگى مكتب اسلام براى «جوانان» و... چاپ و نشر كتب اسلامى به زبان روز و... كه متأسفانه به دلايلى به اين اهداف جامه عمل پوشانیده نشد و فقط ماهنامه «درس هايى از مكتب اسلام» انتشار يافت كه خوشبختانه انتشار آن، پس از نيم قرن، همچنان ادامه دارد...
عکس العمل رژیم در مقابل انتشار مجله چگونه بود؟
رژیم در بدو امر، با توجه به پشتیبانی آیت الله بروجردی و بعضی دیگر از مراجع مطرح قم، حساسیتی نسبت به انتشار مجله نشان نداد، بویژه که مطالب و مقالات مجله هم مسائل کلی را مطرح می کرد و به ظاهر برخوردی مستقیم با رژیم نداشت. اما مدتی بعد و پس از انتقاد صریح مجله از مواضع ضد دینی رژیم، از جمله مسئله «17 دی» و کشف حجاب، حساسیت ها ایجاد شد و مجله برای نخستین بار در سال 1340 توقیف گردید. و سال بعد یعنی در 1341 باز به علت نشر سرمقاله ای درباره مفاسد آزادی های نامشروع ناشی از کشف حجاب، باز مجله برای مدت دو ماه توقیف شد.
بعدها نیز مسئولین مجله، به علت نوشتن و نشر مقالاتی در انتقاد از وضع ناهنجار اجتماعی و یا مشکلات حاد اقتصادی مردم و مسائل مشابه، از سوی فرمانداری، ساواک و شهربانی قم، به دستور مرکز، بازخواست می شدند! و یا با تذکر! مواجه بودند. یک بار دیگر هم در سال 1355 به علت افشای مفاسد اجتماعی و هشدار به مسلمانان، در قطعه شعری از جناب آقای علی اکبر صادقی رشاد، مجله توقیف شد که این بار این توقیف تا شش ماه ادامه یافت که باز با وساطت علمای حوزه علمیه قم و بعضی از روحانیون بانفوذ تهران، رفع توقیف بعمل آمد.
به هر حال طبق شهادت شماره های منتشر شده از مجله مکتب اسلام در طول دوران رژیم سابق، این مجله نه تنها حاضر نشد علیرغم فشار همه جانبه رژیم، حتی نامی از ارباب قدرت ببرد و یا یک سطر درباره «موفقیت های آن در امور جاری کشور»! بنویسد و یا از تاریخ جعلی شاهنشاهی در مجله و مکاتبات خود استفاده کند، بلکه همواره با توجه به شرایط زمان و مکان، مواضع انتقادی و اعتراض آمیزی داشته است... و البته همه می دانیم تقریباً همه اعضاء اصلی و فرعی مکتب اسلام، شاید بدون استثناء در دوران مبارزه و پس از آغاز نهضت اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) و دیگر مراجع عظام شیعه، همواره در صحنه بودند و در همین راستا، بارها دستگیر و زندانی گشته و یا برای مدت های طولانی، رهسپار تبعید به نقاط بد آب و هوا شدند و در صورتی که دوستان بخواهند می توانند با مطالعه کتاب های مربوط به آغاز نهضت و استمرار مبارزه و پیروزی انقلاب اسلامی، از کم و کیف آن مطلع شوند.
تأمین مخارج مجله مکتب اسلام به چه نحوی شکل گرفت، آیا منابع مالی مشخصی برای این منظور لحاظ شده بود؟
برای تأمین هزینه های نخستین مجله، همانطور که قبلاً اشاره کردم، هیئتی مرکب از تجار نیک کار و خوش نام مقیم تهران تشکیل گردید که تحت عنوان «هیئت مالی» به تأمین مخارج اولیه پرداخت، ولی طولی نکشید که مجله به اصطلاح «خودکفا» شد و تمامی هزینه های آن از طریق وجه اشتراک و پرداخت های مردمی تأمین گردید. و البته مجله مکتب اسلام هزینه سنگینی نداشت و امور چاپ و کاغذ و پست و یا حقوق هیئت تحریریه و کارمندان دفتری آن در سطح بسیار پایینی بود که تأمین آن، نیازی به کمک های دیگران نداشت و همان وجوه اشتراک برای اداره امور کافی بود. حتی از همین راه اشتراک، دفتر مجله در قم توسعه یافت و تیراژ آن هم از صد هزار نسخه گذشت.. و البته مجله برای کسب درآمد بیشتر هیچ وقت حاضر نشد حتی یک آگهی تجاری غیردولتی هم چاپ کند.
مهمترین ویژگی و کارکرد مکتب اسلام در دوران انتشار قبل از انقلاب چه بود؟ از نقش و تأثیرگذاری این مجله در وقوع انقلاب بگویید؟
مهمترین ویژگی مجله، آموزش و روشنگری و تربیت عملی جوانان اسلام گرا بود... اگر آمار دقیق جامعه شناسانه ای تهیه شود، نقش نویسندگان مکتب اسلام و آموزش های آنان، در پیدایش نسلی که در قلب انقلاب قرار گرفتند روشن خواهد شد. البته مکتب اسلام این نقش را بیشتر از همه، در میان دانشجویان دانشگاه های ایران و طلاب جوان حوزه ها، بویژه نسل جدید حوزه علمیه قم و دیگر شهرها داشت. روشنگری تدریجی افراد در واقع موجب بیداری و حرکت آنان گردید و در نهایت دیدیم که نه تنها اعضاء مجله مکتب اسلام، بلکه هواداران آن نیز در انقلاب اسلامی، و همکاری و همگامی با آن، پس از پیروزی، نقش اساسی به عهده داشتند که شرح و بسط آن نیازمند تألیف کتابی مستقل است! و به بخشی از چگونگی آن در کتب خاطرات اشخاص منتشر شده پس از انقلاب اشاراتی شده است.
مکتب اسلام را کسانی راه انداختند که در حال حاضر اکثر آنها از مراجع شاخص جهان اسلام به شمار می روند و به نوعی مکتب اسلام نقطه پیوند و محل تجمع نخبگان حوزه در آن زمان به شمار می رود به نظر حضرتعالی چه چیزی باعث این پیوند و همکاری بوده است؟
بطور اجمال، مؤسسین اصل، مجله مکتب اسلام، بدون استثناء از نخبگان و فرهیختگان حوزه علمیه قم بودند و با توجه به مقام علمی آنها، در زمینه های مختلف، توانستند این مجله را پایه گذاری و منتشر سازند و از سوی دیگر، این دانش و تشخیص و خلوص نیت، با هدف خدمت به فرهنگ و جامعه بدون چشم داشت مادی، باعث ایجاد این مرکز تجمع و این پیوند و همکاری مبارک گردید.
متأسفانه کنار رفتن و یا رحلت بعضی از چهره های شاخص و اشتغال بعضی دیگر از اعاظم به امور حوزوی و تدریس و تألیف و سپس مقید شدن به لوازم «مرجعیت» باعث گردید این پیوند مبارک، به تدریج از هم بگسلد و علیرغم تعاون و همکاری بزرگواران در اداره امور حوزه و مرجعیت و...، ـ از اهتمام به امور مجله مکتب اسلام ـ که از آغاز تهمت «روزنامه نگاری» را به همراه داشت ـ بپرهیزند و شاید هم کثرت نشریات و مجلات حوزوی را هم که بی تردید بسیار مفید و ارزنده و سازنده هستند ـ باعث شده باشد که آن ها ضرورتی برای «وقت گذاری» در این امر احساس نکنند!
اما اگر دوستان کنونی شاغل در مجله، بخواهند مجله را به مرحله اوج برسانند، کاملاً امکان پذیر است... ولی یک تحول و حرکت اساسی لازم دارد... وگرنه حرکت با روش و مسیر نیم قرن پیش، مانند دو مجله «هشتاد» و «صد ساله» الازهر شریف، فقط با تکیه به سابقه خوب مجله در رساندن آن به مجد سابق، نمی تواند راه گشا باشد.
بدون اینکه زحمات دوستان کنونی شاغل در مجله را قدر نشناسیم، باید بگویم که اگر خواستار برگشت به عهد طلایی مجله باشیم، ناگزیر باید به آن ـ در شکل و محتوی ـ تغییر کلی و اساسی بدهیم و حداقل، مانند بعضی از مجلات رنگی حوزه، که البته دارای محتوای ارزشمندی هم هستند، از لحاظ ظاهر و به قول عرب ها: «اخراج فنی» هم به آن بپردازیم...
واقعاً من بعضی از شماره های مجله را که می بینم، احساس می کنم که مجله نه تنها «درجا» می زند!، بلکه در حال «عقب گرد» یا «برگشت به عقب!» ـ نیم قرن پیش ـ هم هست که این امر در نهایت، باعث انحلال طبیعی و خاموشی مجله خواهد بود و البته بیان قرآن درباره «نکس در خلقت»، و «من نعمّره ننکّسه فی الخلق!» فقط شامل «انسان» نمی شود. دیگر پدیده های مادی هم چنین است با این فرق که «انسان» قابل «تجدید بنا» نیست.. و فرسوده می شود و از بین می رود.. اما پدیده های دیگر، ـ مثلاً مجله مکتب اسلام ـ می توانند کاملاً تجدید قوا کنند و به تجدید بنا بپردازید. و بی تردید یاری خداوند هم پشتیبان خواهد بود.
تغییر در قطع و اندازه مجله، تبدیل ظاهر آن، و رنگ آمیزی صفحات به تناسب موضوعات، تکمیل کادر نویسندگان، یعنی استفاده از اشخاص جدید ـ علاوه بر قدیمی ها ـ در نوشتن مقالاتی نو، در زمینه های گوناگون، و در کل: غنا بخشیدن به محتوی، می تواند در تکامل و پیدایش مجله ای «جدید» تأثیرگذار باشد.. و بدین ترتیب می تواند که مجله را به «مجد سابق» برساند. البته این اقدام، کار سختی نیست. کمی همت مضاعف می خواهد و تلاش و کوشش مضاعف... و این بی تردید، «نشدنی» نیست بلکه کاملاً امکان پذیر است.
بررسی کیفیت مجلاتی که هم اکنون در حوزه علمیه قم و یا از سوی نهادهای دیگر در سراسر ایران منتشر می گردد، می تواند راه گشای چگونگی امر تحول و تکامل مجله بشود.
در آغاز به مجلات و نشریات قبل از پیدایش مجله مکتب اسلام اشارتی داشتید، پس از انتشار مکتب اسلام جریان حاکم بر عرصه نشریات چگونه بود؟
در واقع می توان گفت که انتشار مکتب اسلام از حوزه علمیه قم، جرقه ای به افکار و اندیشه ها در حوزه ها زد که باعث شد فضلا و طلاب حوزه های ایران، به چاپ و نشر مجلات یا کتاب های جدید اقدام کنند..
برای نمونه باید اشاره کنم که فقط در حوزه علمیه قم چندین مجله و نشریه تحت عناوین: فصلنامه، سالنامه، مجله و یا سلسله انتشارات منتشر گردید که فقط می توان به اسامی آنها اشاره کرد:
مکتب تشیع (سالنامه و فصلنامه) معارف جعفری (سالنامه و فصلنامه) مکتب انبیاء (فصل نامه) نسل جوان (ماهنامه و نشریات ضمیمه) نشریه کتابخانه مسجد اعظم (سالانه ده شماره منتشر می گردید)
و سپس مجله پیام شادی برای کودکان، مجله نسل نو برای جوانان، مجله الهادی (فصلنامه به زبان عربی) که سردبیری این نشریات اخیر را اینجانب به عهده داشتم که همۀ آن ها نیز به نوبه خود در روشنگری افراد جامعه، در سطوح مختلف، نقش خاص خود را داشتند. البته غیر از این ها، مؤسساتی نیز بوجود آمدند که هر کدام به تهیه و چاپ نشریاتی در راستای اهداف نشر معارف اسلامی، اقدام کردند.. مثلاً در دوران بعدی، نشریات مؤسسه: «در راه حق» و «به سوی اسلام» و «نشریات دارالتبلیغ اسلامی» «پیام اسلام» و «نسل جوان» و.. در تیراژهای بسیار گسترده ای چاپ و به قیمت ارزان و یا بطور رایگان در سراسر ایران منتشر می گردید که هر کدام به نوبه خود آثار مثبت خود را داشتند و بی تردید هدف آن ها خدمت به فرهنگ و جامعه و تربیت نسل جدید و آگاهی بخش بر عموم مردم مسلمان ایران بود که قابل تقدیر و تقدیس است.
در صورت امکان گزارشی از مسیر انتشار مکتب اسلام از آغاز تا حال حاضر ارائه بفرمایید.
ارائه گزارش علمی ـ تحقیقی ـ تاریخی مستند درباره سیر انتشار مکتب اسلام از آغاز تا به امروز، کار آسانی نیست و در یک گفتگوی کوتاه هم مطرح ساختن آن ظاهراً غیر منطقی است؛ نیم قرن فعالیت فرهنگی در شرایطی کاملاً متفاوت و متغیر را نمی توان در سطوری یا صفحاتی چند مورد بررسی و بازبینی قرار داد. من امیدوارم که این امر را در خاطرات خود، ـ حدیث روزگار ـ بخش مربوط به نشریات قم، بطور مفصل مطرح سازم و برداشت های خود را مکتوب کنم.
من بطور کلی، در اشاره ای کوتاه باید بگویم: سیر کلی مجله مکتب اسلام از زمان آغاز و تاکنون، بی شک مثبت، مفید، ارزنده و قابل تقدیر است و بررسی چگونگی و تفصیلی آن را باید به وقت دیگر موکول نمود.
به نظر حضرتعالی امکان دارد این مجله دوباره به دوران اوج خود بازگردد در این مورد چه پیشنهاداتی دارید؟
من از سالیانی دراز ـ شاید از حدود چهل ـ پنجاه سال پیش ـ پی گیر مجله هایی بودم که تحت عنوان: «الازهر» و «منبر الاسلام» در مصر و از سوی دانشگاه «الازهر» و «مجمع البحوث الاسلامیه» وابسته به آن منتشر می شدند و می شوند. در مدت اقامت سه ساله اخیر در مصر هم شاهد عینی جریان این دو مجله بودم. یعنی شناخت عینی و حضوری نسبت به آنها پیدا کردم. متأسفانه باید بگویم که این دو مجله با حجمی و صفحاتی بسیار و قطعی بزرگ، در طول این مدت، و تا به امروز از لحاظ نوع محتوی و «اخراج فنی» مانند مکتب اسلام هیچ تغییری نکرده است.
سرمقاله، تفسیر قرآن، مباحث تاریخی، حدیث، اخبار الازهر و گزارش سمینارها و میزگردها، با چاپی معمولی مربوط به نیم قرن پیش و با کاغذی غیر مرغوب! و با رنگ و روغنی! بی رنگ! و پریده و نویسندگان همان شیوخ پیر و قدیمی الازهر که اگر علامه دهر هم باشند ـ با همه احترامی که به همۀ آنها قائلم ـ نمی توانند پس از مثلاً نیم قرن افاضه، مطلب جدیدی ارائه نمایند!.
متأسفانه باید به صراحت بگویم که مجله مکتب اسلام هم نسخه فارسی ـ حوزوی ـ شیعی آن دو مجله مصری است. با این فرق که الازهر یک هفته نامه رنگی تحت عنوان: «صوت الازهر» چند سالی است که منتشر می سازد که لااقل می تواند پوششی به اخبار و اوضاع الازهر و بیان نظریات شیخ الازهر و مفتی مصر و... را بدهد. اما در حوزه ما هفته نامه جامع و کاملی که «هادف» باشد، بوجود نیامده که با حفظ احترام همه، و با بی طرفی مطلوب، در حد مقبول به پوشش اخبار حوزه، بطور عام و شامل، بپردازد. به هرحال مکتب اسلام کنونی به نظرم همچنان در چهارچوب روش ماضی باقیمانده است و به اصطلاح معمول «درجا» می زند و گویا، علیرغم مرور زمان و پیدایش عصر کامپیوتر و اینترنت و ... هنوز اصرار دارد وضع خود را، حتی در شکل ظاهر حفظ کند، درحالی که همه می دانیم زمان، زمان تحول و تکامل و به روز بودن و نشر مطالب جدید و اخراج فنی جدید با استفاده از کاغذ مرغوب و رنگ مطلوب است.. شما مجلات و نشریات رنگی و گوناگون چاپ تهران و قم یا حتی بعضی شهرستان ها را ببینید و آن وقت مجله ما را با آنها مقایسه کنید، هم از لحاظ محتوا و هم از لحاظ اخراج فنی! آنوقت پاسخ در مورد سئوال شما بدست می آید.
پس با استمرار این وضع، مجله به دوران پیشین خود باز نمیگردد. اما اگر با جهشی تکاملی، انقلابی و همه جانبه در مجله به وجود آید، بی تردید مجله میتواند از دوران پیشین خود هم پیشی بگیرد.
پیشنهاد من ایجاد تغییر و تحول اساسی و بنیادی در همۀ امور مجله است و این کار با توجه به امکانات و شرایط موجود و تسهیلاتی که در اختیار همگان است، کاملاً امکان پذیر است و فقط در این صورت خواهد بود که مجله خواهد توانست جایگاه پیشین خود را بازیابد و با توجه به سابقه طولانی نیم قرن مقاومت در انتشار و حرکت در مسیر اهداف معنوی نخستین که مؤسسین محترم، به دنبال تحقق آن بودند، از دیگر نشریات هم چند گام جلوتر باشد.
توجه به مسئله زمان و مکان و تهیه و نشر مقالات و مباحث فکری مورد نیاز جامعه امروز ما در قرار گرفتن در جایگاه نخستین، بی تردید نقش اساسی و تأثیرگذار، به عهده خواهد داشت!