نیم قرن پیش، اولین شماره سال اول مجله «الاضواء» مورخ 15 ذیحجه 1379 چاپ نجف اشرف، به لطف برادر مجاهد، حجت الاسلام والمسلمین، شیخ محمد مهدی آصفی حفظ الله، به دستم رسید. پس از آن نیز، شماره های این مجله «دوهفتگی» و بعد ماهنامه «النجف» مرتبا می رسیدند و استفاده می شدند. مجله «الاضواء» را «جماعه العلماء» نجف منتشر می ساخت و مدیر آن «شیخ کاظم حلفی» بود. «النجف» ارگان رسمی «کلیه الفقه» به شمار می رفت.
انتشار مجله در نجف، نشانی از تحول و گام بزرگی در سیر تکاملی این حوزه علمی بزرگ و قدیمی به شمار می رفت. سرمقاله های «الاضواء» با عنوان کلی «رسالتنا»، در هر شماره، به موضوعی در راستای اهداف جهانی رسالت اسلام اختصاص داشت و از لحاظ محتوا، غنی تر و پرمایه تر از دیگر مقالات مجله بود، ولی نام نویسنده آن هیچ گاه در صدر یا ذیل مقاله ذکر نمی شد! در یک سفر تابستانی که جناب آقای آصفی به ایران آمده بود، در دیداری در همدان، از ایشان سئوال کردم، «نویسنده این سلسله مقالات کیست؟» پاسخ داد، «استاد محمدباقر صدر از علمای بزرگ نجف!».
در سال 1338، کتاب «شیعه»ی استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی با توضیحات جناب آیت الله شیخ علی احمدی میانجی و اینجانب، به عنوان دومین سالنامه «مکتب تشیع» که زیر نظر شهید دکتر باهنر و حجت الاسلام والمسلمین آقای هاشمی رفسنجانی اداره می شد، منتشر گردید و من یک نسخه از آن را همراه یکی دو نشریه دیگر برای استاد آیت الله محمدباقر صدر فرستادم. طولی نکشید که نخستین نامه استاد محمدباقر صدر به عنوان اعلام وصول و در تجلیل از کتاب «شیعه» به دستم رسید. متن و ترجمه آن چنین است:
پس از وصول نامه ارزشمند آیت الله محمدباقر صدر، روابط «قم» با «نجف» بیشتر و ارادت نگارنده به این مرد بزرگ علم و اندیشه و جهاد، افزون تر شد تا مطلع شدم که رهبری فکری ـ تشکیلاتی «حزب الدعوه الاسلامیه» هم به عهده ایشان هست. این حزب، با زیربنای فکری ـ فلسفی نیرومند، در سال 1377 هـ توسط آیت الله صدر، تأسیس و پس از تربیت کادرهای مرکزی و سازماندهی و ایجاد تشکیلات در سراسر شهرهای عراق، پنج سال بعد از تأسیس، آیت الله صدر، خود از رهبری حزب کنار آمد و اداره آن را به شاگردانش واگذار کرد.
من در نامه دیگری به آیت الله صدر نوشتم که «اقدام شما در ایجاد تشکل خاص، یک ضرورت تاریخی است، زیرا دشمن با تشکل و تشکیلات به میدان آمده و برای مقابله با او، تجهیز نیرو، یک مسئله اساسی و حیاتی است. فقط دروس حوزه ها و نشر رساله های علمیه، نمی تواند به نسل جوان ما در ایران و عراق رهائی بخشد. شنیده ام که پس از فلسفتنا، به زودی کتاب دیگری با عنوان «اقتصادنا» از شما خواهیم داشت و از این مژده، بی نهایت مسرورم و امیدوارم که به محض انتشار، لطف کنید نسخه ای برای من بفرستید و اگر خدا یاری کرد، ما هر دو کتاب فلسفتنا و بعد اقتصادنا را به زبان فارسی ترجمه و منتشر خواهیم ساخت».
پس از این نامه، پاسخ آیت الله محمدباقر صدر رسید و در اول آن، بدون آ«که تصریحی درباره حرکت اسلامی جدید در عراق کرده باشند، پس از اشاره به وظیفه بزرگی که حوزه علمیه قم به عهده دارد، به موضوع کتاب پرداختند:
ترجمه کتاب به زبان فارسی، جداً فکر جالبی است و بدون تردید از تحقق این اندیشه که موجب گسترده تر شدن بهره مندی از کتاب خواهد بود، خوشحال خواهم شد.1
چند هفته پیش هم هدیه نفیش شما، «کتاب شیعه و راه انقلاب فکری» را دریافت کردم و ساعاتی چند از عمر را با آن گذراندم و از بیان شیوا و اندیشه عالی و تحقیق عمیق شما، بهره مند شدم. خداوند به شما و آقای طباطبائی، پاداش مجاهدان نیکوکار را عنایت فرماید.
البته من دو یا سه روز پس از دریافت هدیه شما، نامه ای برای شما نوشتم و تشکر و اخلاص و امتنان خود را اعلام کردم و در ضمن، درباره ترجمه کتاب «جرداق» اشاره کردم که از تصمیم به ترجمه آن، با توجه به محتوای آن که گاهی با مذهب و یا اسلام منافات دارد، صرف نظر کنید و لابد تا امروز نامه به دست شما رسیده است، ولی امروز بر آن می افزایم که اگر شما با قلم شیوا و اندیشه استوار خود، بر موارد غیرمطلوب کتاب توضیحاتی بیافزائید، در واقعه این، یک کار مهم و یک خدمت آشکار بر اسلام و مسلمانان خواهد بود. در پایان از خدای متعال خواستارم که همواره شما را با سلامت کامل در راه جهاد پیرزمندتان، قرین توفیق سازد. پاک ترین احترامات و درودهای مرا بپذیرید . المخلص: محمدباقر الصدر - النجف الاشرف
در سومین نامه ای که من از آیت الله محمدباقر صدر دارم؛ سخن از نامه وصول نشده به میان آمده و تذکاری در مورد ترجمه کتاب امام علی(ع): صدای عدالت انسانی تألیف جرج جرداق که اگر همراه با توضیحات و یادداشتهای ما باشد، خدمتی بزرگ بر اسلام و مسلمین خواهد بود و این نامه، در آن تاریخ که کتاب امام علی(ع) در ایران مورد حمله شدید حاکمیت طاغوتی و ارتجاع وابسته قرار گرفته بود، به نگارنده دلگرمی داد که به رغم فشار از هر طرف، به ترجمه و نشر کتاب همراه با توضیحات لازم اقدام کنم.
سومین نامه آیت الله شهید صدر چنین بود:
جداً متأسف شدم که نامه من در پاسخ به نامه دوم شما نرسیده است، در حالی که من همان وقت، پاسخ نامه دوم شما را نوشتم و با پست فرستادم و در واقع پست باعث تأخیر نامه و موجب شرمندگی من شده است، نه کثرت کار من، زیرا که کارهای من به رغم کثرت، مرا از اقدام به پاسخگوئی به نامه های برادرانه والائی بازنمی دارد که مانند نامه های گرامی شما، در قلب من عزیزند و به روح من نزدیک.
صفحات -> 1 - 2 - 3